loading...

شاد دانلود

بازدید : 1724
دوشنبه 17 فروردين 1399 زمان : 2:39

شعر "تهران و تهرانی" از سروده‌های شاعر به نام کشورمان، استاد "شهریار" را با هم می‌خوانیم. این شعر در مورد برخورد برخی افراد ساکن تهران با ساکنین شهر‌های دیگر ایران است. برخی میگویند این شعر نژادپرستانه است و بسیاری او را به خاطر سرودن این شعر مورد سرزنش قرار داده اند. نظر شما در مورد این قطعه شعر چیست؟

در ادامه مطلب این شعر را همراه هم می‌خوانیم...

_________________________________________________

" شـهــریــار "

" تهران و تهرانی "

الا‌‌‌ای داور دانا تو می‌دانی که ایرانی

چه محنت‌ها کشید از دست این تهران و تهرانی!

چه طَرفی بست از این جمعیت، ایران جز پریشانی؟

چه داند رهبری، سرگشتۀ صحرای نادانی؟!

چرا مردی کند دعوی، کسی کاو کمترست از زن

الا تهرانیا انصاف میکن: خر تویی یا من؟!

•••

تو‌‌‌ای بیمار نادانی چه هذیان و هدر گفتی

به رشتی کلّه ماهی خور، به طوسی کلّه خر گفتی

قمی‌را بد شمردی، اصفهانی را بَتَر گفتی

جوانمردان آذربایجان را ترک خر گفتی

تو را آتش زدند و خود بر آن آتش زدی دامن

الا تهرانیا انصاف میکن: خر تویی یا من؟!

•••

به دستم تا سلاحی بود راه دشمنان بستم

عدو را تا که ننشاندم بجای، از پای ننشستم

به کام دشمنان آخر گرفتی تیغ از دستم

چنان پیوند بگسستی که پیوستن نیارستم

کنون تنها علی مانده ست و حوضش، چشم ما روشن!

الا تهرانیا انصاف میکن: خر تویی یا من؟!

•••

چو استادِ دغل سنگ محک بر سکّۀ ما زد

ترا تنها پذیرفت و مرا از امتحان وا زد

سپس در چشم تو تهران به جای مملکت جا زد

چو تهران نیز تنها دید، با جمعی به تنها زد

تو این درس خیانت را روان بودی و من کودن

الا تهرانیا انصاف میکن خر تویی یا من؟!

•••

چو خواهد دشمنی بنیاد قومی‌را براندازد

نخست آن جمع را از هم پریشان و جدا سازد

چو تنها کرد هریک را، به تنهایی بدو تازد

چنان اندازدش از پا که دیگر سرنیفرازد

تو بودی آنکه دشمن را ندانستی فریب و فن

الا تهرانیا انصاف میکن: خر تویی یا من؟!

•••

چرا با دوست دارانت عناد و کین و لج باشد؟

چرا بیچاره آذربایجان عضو فلج باشد؟

مگر پنداشتی ایران ز تهران تا کرج باشد؟!

هنوز از ماست ایران را، اگر روزی فرج باشد…

تو گل را خار می‌بینی و گلشن را همه گلخن

الا تهرانیا انصاف میکن: خر تویی یا من؟!

•••

تو را تا ترک آذربایجان بود و خراسان بود

کجا بارت بدین سنگینی و کارَت بدینسان بود

چه شد کرد و لر یاغی کزو هر مشکل آسان بود

کجا شد ایل قشقایی کزو دشمن هراسان بود

کنون‌‌‌ای پهلوان چونی؟! نه تیری ماند و نی جوشن!

الا تهرانیا انصاف میکن: خر تویی یا من؟!

•••

کنون گندم نه از سمنان فراز آید نه از زنجان

نه ماهی و برنج از رشت و نی چایی ز لاهیجان

از این قحط و غلا مشکل توانی وارهاندن جان

مگر در قصّه‌ها خوانی حدیث زیره و کرمان

دگر انبانه از گندم تهی شد دیزی از بُنشَن

الا تهرانیا انصاف میکن: خر تویی یا من؟

نوع مطلب : اشعار،
برچسب‌ها : تهران و تهرانی، اشعار شهریار، تهران، استاد شهریار، خر تویی یا من، ترک، شهریار،
لینک‌های مرتبط : مناظره شهریار با حافظ، اشعار زیبا، شعر زیبای پوریای ولی، شعر موسی و شبان از مولوی،

نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 1

آمار سایت
  • کل مطالب : 18
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 4
  • بازدید کننده امروز : 4
  • باردید دیروز : 6
  • بازدید کننده دیروز : 7
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 12
  • بازدید ماه : 169
  • بازدید سال : 169
  • بازدید کلی : 25137
  • کدهای اختصاصی